«دیدار پدر انقلابی با فرزندان»؛ شاید بهترین تیتری باشد که میتوان برای دیدار دو ساعت و نیمه دانشجویان با رهبر معظم انقلاب اسلامی انتخاب کرد؛ روز گذشته -۲۹ فروردین ۱۴۰۲- حسینیه امام خمینی(ره) مطابق سنت دیرینه میزبان دانشجویان بود. برای روایت کفِ میدان دانشگاه و فعالیتهای دانشجویی برای رهبر انقلاب. قرار بود حوالی ساعت ۱۶ دیدار آغاز شود، اما با این وجود از یکساعت قبل حسینیه پر شده بود از دانشجویان مشتاق و منتظری که از راه دور و نزدیک برای شنیدن حرفهای رهبری خودشان را به تهران رسانده بودند؛ حسینیه پُر بود از شعار «ای پسر فاطمه(س) منتظر تو هستیم!»
آنچه در ادامه میخوانید، روایت مختصری از دیدار دانشجویی رهبر معظم انقلاب با دانشجویان است؛ به قلم خبرنگار خبرگزاری جوانان ایرانی که از حضار بود.
بالاخره زمانی که عقربههای ساعت عدد ۱۶:۲۰ را نشان میداد، رویای دانشجویان تعبیر شد. پرده آبی حسینیه کنار رفت. آقا آمدند. حس غریبی که ترکیبی از شوق، بغض و بهت بود را در صورت خیلی از دانشجویان همان ثانیههای اول میشد، دید.
مثل سنت هر ساله ابتدا ۸ نفر از نمایندگان تشکلها پشت تریبون رفتند. نطقها صریح و البته صمیمانه بود؛ و البته مستدلتر از سالهای قبل. آقا نیز در این باره اظهار لطف کردند و فرمودند: «انتظار من هم از این جلسه همین بود که سخنان متقن با ادبیات خوب مطرح بشود و الحمدلله شد».
رسم است دیگر! هر کس که پشت تریبون میرود با پایان سخنانش التماس دعایی از رهبری دارد. یکی عبا می خواهد، آن دیگری انگشتر و یکی هم سجاده. البته این وسط نماینده بسیج دانشجویی سُنتشکنی کرد و در انتهای صحبتها یک انگشتر به آقا هدیه داد. ایشان هم در واکنش با لبخند گفتند: «همه از من درخواست انگشتر دارند؛ حالا یک نفر برعکس برایم انگشتر هدیه آورده!»
خبرنگار خبرگزاری شهر هم وقتی پشت تریبون رفت از امانتی سه ساله سخن گفت. ماجرا برمیگردد به قرآنی که ۲۱ نفر از پدران و مادران شهدا؛ از مادر شهید «عبدالله باقری» گرفته تا پدر شهید «آرمان علیوردی» به او سپرده بودند تا به دست آقا برساند. خانوادههای شهدا کنار این قرآن، پرچم متبرک بارگاه حضرت زینب(س) را نیز فرستاده بودند برای رهبری.
آقا بعد از اتمام صحبتهای نماینده انجمن مستقل که امانتدار امانت خانواده شهدا بود، از او خواستند تا سلامشان را به خانواده شهدا برساند.
معین رضیی که از قبل میدانست برخی از این پدران و مادران شهدا مانند مادر شهید مدافع حرم «رضا خرمی» هنوز نتوانستهاند از نزدیک رهبر انقلاب را ببینند، فرصت را مغتنم شمرده و از ایشان خواست در صورت صلاحدید دیداری با خانوادههای شهدایی که قرآن را اهدا کردهاند، داشته باشند و ایشان پدرانه خواسته پسر را پذیرفتند.
نطق نمایندگان تشکلها تمام شد. قبل از سخنرانی آقا، دانشجویی از میان جمعیت بلند شد و با لحنی ساده گفت: «آقاجان از ورامین فقط به خاطر دیدار شما آمدهام! من تا حالا ده بار در خواب دیدهام از شما انگشتر گرفتهام. آخرین بار همین دو روز قبل؛ آقاجان من انگشتر میخواهم!» خواب این رفیق ورامینی هم تعبیر شد! رهبری قول انگشتر را به او دادند.
حوالی ساعت ۱۸ صحبتهای آقا شروع شد. پدر انقلابی دانشجوها، قبل از بیان اظهاراتشان به دو نقد مطرحشده توسط دانشجویان پاسخ دادند؛ اول در مورد اجرای سیاستهای خصوصیسازی؛ معظمله گفتند:«به اصل خصوصیسازی و سیاستهای اجرایی اصل ۴۴، فکر شده، منطقی و درست است؛ چرا که دولت نمیتواند اداره همه امور را بر عهده بگیرد. البته توقع ما برآورده نشده اما کارهای خوبی در زمینه خصوصیسازی انجام شده است».
همچنین در پاسخ به نقد دیگری در رابطه با حوزه اختیار «شورای عالی سران قوا» نیز فرمودند: «این جلسه دائم نیست بلکه برای چند هدف از جمله اصلاح ساختار بودجه تدبیر شده که تاکنون پیشرفت مورد انتظار در تحقق اهداف صورت نگرفته است. ضمن اینکه نشست سران، راه منطقی نزدیک شدن دیدگاه و حل مشکلات است».
تعریفی که رهبری از فعالیتهای دانشجویی در دانشگاهها همان اول فرمایشاتشان داشتند، نیز حسابی به دانشجویان چسبید. ایشان فرمودند: «نظر قطعی و حتمی من این است که دانشجو، فعالیتها و مطالبهاش، احساس مسئولیتش درباره مسائل کشور، انگیزه و شوقش برای برطرف کردن مشکلات و حضور شورانگیزش در حوادث اجتماعی و مناسبات و مراسم سیاسی، یک فرصت و یک ارزش است».
یکی از بچهها میگفت: «کاش یکدهم نگاه رهبری به تشکلهای دانشجویی را برخی دیگر از مسؤلان هم داشتند».